 
                                    
                                     
                                    داستان مادام بووآری درباره زنی به نام «اِما» است که بعد از آشنایی و ازدواج با پزشکی جوان انتظار یک زندگی رویایی در سر دارد، اما با وجود آنکه همسرش عاشق اوست و مشکل خاصی ندارند، در زندگیاش احساس شکست میکند. این حس ناامیدی و حسرت، و چشم داشتن به مردان دیگر، به طور ویژه از زمانی شروع میشود که او و همسرش، شارل بوواری به یک مهمانی اشرافی میروند و «اِما» حسابی مات و مبهوت زرق و برق آن خانه و سبک زندگی آن آدمها میشود. این مهمانی نقطه عطفی در زندگی اِما بوواری است که تغییر و تحولی در احساسات و نگاه او رقم میزند و این دگرگونیها باعث میشود ماجراها و اتفاقهای مختلفی برایش پیش بیاید.
 
                        